امیرحسین امیرحسین ، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 22 روز سن داره

امیرحسین

یک جوجوی دوست داشتنی

امشب تخت پارک امیرحسین را آوردیم توی پذیرایی و سفره و بساطی که زیرش پهن بود را جمع کردیم. امروز همه در خانه مشغول کار و سازندگی بودیم. پسرم خیلی هوامونو داشت و زیاد نق نزد. با این لباسهای زردش خیلی بامزه شده مثل جوجه ها شده! بچه ام با دست راستش اجازه میگیره. این کارو جدیدا یاد گرفته! واژه ای که خیلی میگه :ما ما  خیلی با نمک میگه. به علاوه صداهایی که از خودش در میاره این چند روز که کمتر بغلش می کنیم علی رغم میل باطنیم از سی دی های بی بی انیشتن زیاد تر استفاده می کنم. امیرحسین محو تماشاش میشه و میریم بالا سرش یا صداش می کنیم اصلا محل نمیذاره. دیگه خیلی مرارم بذاره یه نگاهمون می کنه و بعد دوباره تی وی را نگاه میکنه. جالبه به برنام...
30 اسفند 1391

و باز حساسیت...

و ما همچنان با این حساسیت امیرحسین به پوشک دست به گریبانیم.   یک روز و نیم(5شنبه و جمعه) امیرحسین را پوشک نکردیم و تن تن لباسهاش خیس میشد و ما هم تن تن میشستیم و روی بخاری خشک می کردیم. بهتر شد و با خیال راحت دوباره شنبه پوشکش کردیم منتهی یه مارک دیگه. اما این اوضاع خیلی پایدار نبود و فرداش همسرم زنگ زد و گفت دوباره پاها و پشت امیرحسین جوش های قرمز زده و ملتهبه. با دکترش تماس گرفتیم و گفت دوباره همون کارها را انجام بدین و اگر خوب نشد برین متخصص پوست. سریع از دانشگاه رفتم خونه مادربزرگ امیرحسین و مامانشو بردیم خونمون. حال هر دومون حسابی گرفته بود. و دوباره پسر را پوشک نکردیم. نگران بودیم حساسیت غذایی هم باشه. از یکی از دوستان شماره متخص...
28 اسفند 1391

حساسیت

دردانه ما حساسیت شدید به پوشکش پیدا کرده.دو سه نوع پوشک عوض کردیم منتهی همچنان بدتر شده! تمام کمرش و پاهاش قرمز شده و جوش زده. امشب دکتر بردیمش. دکتر پماد داد و گفت از این پوشکهای چسبی نکنیمش! پسرک مظلومم اصلا شکایتی ندارد و شیرینی می کند.
23 اسفند 1391

بدون عنوان

این روز ها چراغم خاموش شده! یک پدرانه خاکستری،خسته و کسالت بار و ملال آور! نمی دانم شاید ارسال این مطلب به درد همه نخورد. خودم هم نمیدانم چرا ساعت 12 شب دارم این پست را میگذرام. شاید آنقدر به این معادلات حل تشابهی لایه مرزیم نگاه کردم و نتوانستم حل کنم قاطی کرده ام. این را من دارم می نویسم! بابای امیرحسین! گفتم تا اگر کسی روالش نخواندن مطالب پدرانه است غافلگیر نشود!  این روز ها چراغم خاموش است و دست ودلم به نوشتن نمی رود و ته ته دلم به شادی هم. انگار نه انگار نوروز می خواهد بیاید. این روزهای یک دانشجوست که چون استاد راهنمایش بلد نیست انتقال حرارت بچه های فوق را درس بدهد، من باید جایش بروم و درس بدهم. تازه بروم دانشکده بعد مدرسه د...
21 اسفند 1391

غذا

از امروز شروع کردیم به دادن غذای تکمیلی به پسرکوچولومون! اونم چی!"لعاب برنج". یک قاشق ظهر و دو سه قاشق هم به اصرار بابایی بعداز ظهر دادیم. ظاهرا که امیرحسین استقبال کرده! تازه پیش بندم بسته بود و خودشم در خوردن غذا مشارکت میکرد!! ...
17 اسفند 1391

زائر کوچولو

بالاخره آقا امام رضا(ع) بزرگواری کردنو ما و پسر کوچولومونو در آستانه شش ماهگیش به زیارتشون طلبیدن... الحمدلله. میایم و می نویسیم. الان یکم خسته ایم! به یاد تک تکتون بودیم. پ نوشت: 1.از تمام دوستای گلم و مخاطبای بزرگوار بابت به روز نکردن وبلاگ عذر می خوایم. یهویی شد رفتنمون. 2. الحمدلله حال زهرا خانم دختر عمه تازه به دنیا اومده امیرحسین خوبه. مامانش(فاطمه) گفت کلی تلاش میکنه از این روزهاش بنویسه منتها دخملی نمیذاره که. زود به زود گرسنه اش میشه و مامانشو میخواد. به هممتون سلام رسوند. ...
12 اسفند 1391

عضو هشتم خانواده

ساعت8:50: هشتم عضو از خونواده ما، زهرا خانوم ناز نازی، دختر عمه امیرحسین  امروز دقایقی قبل(احتمالا بین 8:30 تا 8:45) پا به زمین گذاشت. فعلا اطلاعی از اوضاع و احوال خودشو مامانش نداریم. ببخشید فارسیش نبود:"تبریک برای تولد دخترتان" ساعت9:20: به نقل کارشناس موسسه رویان که همراه اونها در اتاق عمل بوده، مادر و بچه حالشون خوب بوده و بچه دختره و درشته.   ساعت9:30: دکتز از اتاق عمل بیرون آمده. گفته مادر و بچه خوب هستند و بچه قدش بلنده. ساعت 9:35: زهرا خانوم را از اتاق عمل بیرون آورده اند. تپل مپل بوده و داشته گریه می کرده و داشته رواندازشو میک میزده. (مامان امیرحسین:اشکم در اومد) ساعت 9:45: وزن زهر...
4 اسفند 1391

اطلاعیه پدربزرگ

(لحظاتی پیش دفتر پدر بزرگ بیانیه ای بشرح زیر صادر کرد )  خدای را بینهایت و به اندازه بزرگیش شاکرم که بعد از گل زیبای بهشتی که والدینش نام زیبای امیر حسین را برایش انتخاب کردند چون همیشه نعمت دیگری بسان رباحین بهشتی به خانواده ما عنایت کرد که والدینش نام زیبای زهرا را برایش انتخاب کردند که برای ادای دین فرزندانم به فرزندانشان نیز خدای مهربان را مضاعف شاکرم (اولین حق اولاد بر والدین انتخاب نام شایسته است ) اما من از کودکی علاقه و ارادت خاص به اسامی فاطمه و زهرا داشته ام زیرا فاطمه (س) محور افرینش است و پاسخ سوال جبریل از خداوند در خصوص اصحاب کسا که بهانه خلقت زمین و اسمان است اینبود فاطمه با پدرش و همسرش و فرزندانش پس فاطمه محور افرینش ...
3 اسفند 1391

اطلاعیه...

توجه! حسب اعلام دفتر پدربزرگ امیرحسین خان قندی، به زودی ایشان بیانیه و اطلاعیه مهمی در خصوص میلاد زهرا خانم دختر عمه امیرحسین صادر می نمایند!!   پ ن:ماهم نمیدونیم اطلاعیه چیه!پدربزرگ گفته فعلا اینو بنویسیم!
2 اسفند 1391

خوش وقت

تازه چهل روز از در گذشت عالم بزرگوار آیت الله مجتبی تهرانی گذشته است که امروز پیامکی دوباره مرا منقلب کرد. " انالله و انا الیه راجعون، آیت الله خوشوقت امروز صبح در مکه رحلت فرمودند." من را بگو منتظر بودم حاج آقا از مکه بیاید و درسهای اخلاق چهارشنبه هایش را بروم! فکر نمی کردم از مکه بر نگردد! دیروز میلاد امام حسن عسکری(علیه السلام )بود. استاد به حق خوش وقت و خوش مکان در گذشتند. 
2 اسفند 1391
1
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به امیرحسین می باشد